- مذاکره کردن
گفت و گو کردن گپ زدن
معنی مذاکره کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- مذاکره کردن
گفتگو کردن، بحث کردن
- مذاکره کردن
للتّفاوض
- مذاکره کردن
Negotiate, Parley
- مذاکره کردن
négocier
- مذاکره کردن
kujadiliana, kujadili
- مذاکره کردن
مذاکرات کرنا , مذاکرات کرنا
- مذاکره کردن
เจรจา , เจรจา
- مذاکره کردن
交渉する , 交渉する
- مذاکره کردن
לנהל משא ומתן , לנהל משא ומתן
- مذاکره کردن
谈判
- مذاکره کردن
협상하다 , 협상하다
- مذاکره کردن
müzakere etmek
- مذاکره کردن
bernegosiasi, berunding
- مذاکره کردن
আলোচনা করা
- مذاکره کردن
बातचीत करना , बातचीत करना
- مذاکره کردن
negoziare
- مذاکره کردن
negociar, parlamentar
- مذاکره کردن
onderhandelen
- مذاکره کردن
вести переговори
- مذاکره کردن
вести переговоры
- مذاکره کردن
negocjować
- مذاکره کردن
verhandeln
- مذاکره کردن
negociar
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دور شخصی (یا اشخاصی) یا محلی را احاطه کردن بطوری که رابطه او (آنان) با خارج قطع گردد
مباحثه و مجادله کردن} با هیچ نادان مناظره مکن،) (قابوسنامه نف. 39)
کابیدن ستیزیدن بزرگی خود را بر دیگری ثابت کردن، جنگ کردن معارضه کردن
باز گرفتن، تاوان گرفتن، باز خو است کردن تاوان گرفتن جریمه کردن، مطالبه کردن مواخذه کردن: احسان پادشاه آنست که بر مردم بهانه نگیرد و منقصتها نجویند و مصادره نکنند
رها کردن، وا گذاشتن، گسستن جدا شدن بریدن پیوند ترک کردن، دست برداشتن از یکدیگر، رابطه خود را با زن خویش قطع کردن
